سرمقاله

انقلاب اسلامی، تنها یک رخداد سیاسی و مربوط به بهمن ۵۷ و محدود به اوراق تاریخ نیست. انقلاب اسلامی، امروز است، انقلاب فرداست و هر روز در حال تکرار شدن است.

سرویس سیاست مشرق - روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید: ‌

*********

سفره مردم را کدام خیانت کوچک کرد؟

محمد ایمانی در کیهان نوشت:

فتنه و آشوبی که ۱۰ سال قبل کلید خورد، چه تاثیری در کوچک شدن سفره مردم داشت؟ هدف دشمن چه بود و جریان کارگزار فتنه، چه نقشی در این میان ایفا کرده است؟ در مقدمه بحث توجه داشته باشیم برخی عناصر در هیئت حاکمه آمریکا که زمستان پارسال گفتند انقلاب ایران چهل سالگی خود را نخواهد دید، همان ناکامانی هستند که هنگام تدارک فتنه سال ۸۸ خیال می‌کردند انقلاب اسلامی از ۳۰ سالگی عبور نمی‌کند. آذر ۸۹ وقتی شکست فتنه معلوم شد، فرید زکریا سردبیر نیوزویک واز مشاوران دولت اوباما گفت «ما می خواهیم ایران را تضعیف کنیم، اما تقویتش می کنیم و آب به آسیاب جمهوری اسلامی می‌ریزیم».

۱- مقتدای انقلاب به درستی، دهه چهارم انقلاب را به عنوان دهه پیشرفت و عدالت نامگذاری کردند. حقیقتاً گام‌های بزرگی در آستانه این دهه برداشته شد که پیروزی‌های بزرگ منطقه‌ای، پیشرفت‌های متنوع در حوزه فناوری، خدمت رسانی به مناطق محروم و رونق گرفتن اقتصاد (تا قبل از فشار تحریمی سال ۹۰ و مسائل بعد از آن) از جمله آنهاست. این روند می‌توانست جمهوری اسلامی را الهام‌بخش‌تر از گذشته کند و مایه نگرانی دشمنان بود. بنیامین نتانیاهو حول و حوش فتنه ۸۸ در کنست رژیم صهیونیستی گفت «برنامه هسته‌ای ایران با سرعت قطار تندرو پیش می تازد و ما مانند خودرویی قراضه می خواهیم خود را به آن قطار برسانیم و مهار کنیم».


۲- می‌توان ادعا کرد در کنار سهم سوء مدیریت، بخش اعظم فشار اقتصادی و تورمی امروز بر مردم، دست پخت همان‌هاست که شعار «نه غزه، نه لبنان» وزارت خارجه اسرائیل را روز قدس (۲۷ شهریور ۸۸) تکرار کردند اما در جریان مذاکرات منتهی به برجام، ژست ضد اسرائیلی گرفتند! «نه غزه نه لبنان»، کارت دعوت به تحریم بود. به یاد دارید فتنه‌گران در ماجرای برجام، ادعا می‌کردند اسرائیل مخالف برجام است و ضمناً اسرائیل را دشمن معرفی کردند؛ آنها البته صداقت نداشتند و نشان شده‌های رژیم صهیونیستی در آشوب ۸۸ بودند.

از شیمون پرز تا نتانیاهو، جنبش سبز را سرمایه اسرائیل خواندند و گفتند جنگ با جمهوری اسلامی از داخل مرزهای ایران آغاز می‌شود. برخی سبزها حتی تا تل‌آویو هم رفتند؛ عده‌ای پنهانی و برخی علنی. چند روز بعد از اتفاق روز قدس، رابرت گیتس (رئیس‌سیا و وزیر دفاع در دولت بوش و اوباما) بااشاره به همین ماجرا به CNN گفت «تحریم، اکنون به دلیل شکاف‌های عمیق در ایران، اثرگذارتر از گذشته است. اکنون شکاف‌هایی را شاهدیم که در ۳۰ سال گذشته بی‌سابقه است. مخالفان به جای پیگیری رای خود، سیاست‌های کلان حاکمیت را هدف گرفته‌اند».


۳- اما ماجرا همین جا ختم نشد. دو هفته پس از روز قدس، روزنامه لس‌آنجلس تایمز نوشت «برخلاف غرور ملی ایرانی‌ها، اپوزیسیون و جنبش سبز از فشار غرب راضی است. یکی از مخالفان می‌گوید افشای وجود نیروگاه هسته‌ای جدید، بر فشارها خواهد افزود و همین رضایت جنبش را فراهم می‌کند. اما اغلب ایرانیها مخالف سازش بر سر برنامه هسته‌ای هستند؛ این یک حس ملی است که حتی قبل از انقلاب هم وجود داشته.

افرایم هالوی رئیس‌اسبق موساد می‌گوید امیدوارم با افزایش فشار غرب، نارضایتی در داخل ایران پا بگیرد». همین روزنامه دو هفته بعد (۲۸ مهر) از رایزنی مقام آمریکایی با نمایندگان جنبش سبز خبر داد. «جان هانا» به این روزنامه گفت «مطمئناً پیامی که من از گردهمایی اخیر فعالان اپوزیسیون - که در میان آنها بعضی شخصیت‌های نزدیک به رهبری جنبش سبز حضور داشتند- شنیدم، این بود که تحریم باید اعمال شود و هرچه شدیدتر باشد؛ تحریم ضعیف یا تدریجی، فقط به رژیم امکان می‌دهد خودش را با وضعیت جدید تطبیق دهد. آنها گفتند برای اینکه تحریم مؤثر باشد، باید به صورت شوک وارد شود که فلج کند و نه به صورت واکسن».


۴- لغو (تعلیق) قطعنامه تحریمی ۱۹۲۹ شورای امنیت، اوج استدلال‌های دولت فعلی و وزارت خارجه در توجیه ضرورت برجام است اما نمی‌گویند این قطعنامه تحریمی سنگین را چه کسانی سوغات آوردند؟ قطعنامه ۱۹۲۹ در تاریخ ۹ ژوئن ۲۰۱۰ (۱۹ خرداد ۱۳۸۹) یعنی در آستانه سالگرد انتخابات ۸۸ تصویب شد تا نوعی شوک برای احیای فتنه باشد. این قطعنامه تجمیع قطعنامه‌های ۱۶۹۶، ۱۷۳۷، ۱۷۴۷، ۱۸۰۳، ۱۸۳۵ و ۱۸۸۷ با ابعاد تحریمی جدید بود و درخواست چند ماه قبل سران فتنه را اجابت می‌کرد.

دولت فعلی همه تلاش خود را صرف کرد تا برخی آثار ۱۹۲۹ را برطرف کند؛ هر چند که قطعنامه به دروغ به دولت احمدی‌نژاد نسبت داده شد. اعلام شد برجام، قطعنامه را تعلیق (و نه لغو) می‌کند اما آمریکا ضمن بدعهدی، مجال همین تعلیق را هم نداد. می‌توان گفت روند مذاکرات که در سال ۸۷ و آغاز سال ۸۸ با اقتدار در حال نهایی شدن و تثبیت حقوق ملت ایران بود، به خاطر ماجرای فتنه دگرگون شد. فتنه، پالس ضرورت «تحریم‌های فلج‌کننده» به جای «توافق» را به دشمن داد. پس از آن هم، دولتی که سال ۹۲ روی کار آمد، به خاطر گرای خائنانه فتنه‌گران، فاقد قدرت مذاکره و چانه‌زنی شده بود.


۵- مایکل لدین (مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا) هفتم دی ۸۹ در بنیاد FDD گفت «روزی ما خواهیم نشست و در مورد تاریخ پنهان جنبش سبز صحبت خواهیم کرد و همه شما خواهید گفت جنبش از سال ۲۰۰۹ شروع شد اما به شما می‌گویم و می‌توانیم مستند کنیم که ریشه این حرکت به اواسط دهه ۱۹۸۰] سال‌های ۱۳۶۵-۶۶ شمسی [برمی‌گردد و در طول مراحل مختلف تکامل پیدا کرده است. من حرف‌های بیشتری برای گفتن دارم اما همین جا سخنانم را قطع می‌کنم». او ۶ مهر همان سال در گفت‌وگو با رادیو فردا، بااشاره سفر مخفیانه مک‌فارلین تصریح کرده بود «آنچه به آن اعتقاد داشتم، وجود افرادی است که خواهان رابطه با آمریکا بودند. آنها چه کسانی بودند؟ کسانی که وارد مذاکره با آنها شدیم؛ افرادی از دفتر نخست‌وزیری بودند، از دفتر میرحسین موسوی و اطرافیانش.


۶- محسن کنگرلو (مشاور امنیتی موسوی) ۱۵ اردیبهشت ۹۳ در گفت‌وگو با روزنامه شرق خبر داد «من در کارهای اطلاعاتی و امنیتی، مشاور مهندس موسوی بودم، قضیه سفر و مذاکرات مک‌فارلین هم امنیتی تلقی می‌شد و من فرد مورد اعتماد مهندس بودم. من با یک ایرانی که در پاریس زندگی می‌کرد و به دلایلی نمی‌توانست بازگردد، آشنا بودم و او قربانی‌فر] دلال مذاکره و معامله با آمریکا [را به من معرفی کرد و از طریق همان فرد با قربانی‌فر مرتبط شدم. من از طرف آقای موسوی اختیار داشتم که به آقای هاشمی هم گزارش بدهم. عمداً به هیئت آمریکایی گفتیم با پاسپورت ایرلندی بیایند؛ اگر با پاسپورت آمریکایی می‌آمدند، لو می‌رفتند».


۷- رهبر انقلاب در نامه ۲۹ مهر ۹۴ خطاب به رئیس جمهور، ضمن صدور مجوز اجرای برجام (مشروط به ۲۹ شرط مجلس، شورای عالی امنیت ملی و رهبری) تاکید کردند «جنابعالی با سابقه چند دهه حضور در متن مسائل جمهوری اسلامی طبعاً دانسته اید دولت آمریکا در قضیه هسته ای و نه در هیچ مسئله دیگری، رویکردی جز خصومت و اخلال در پیش نگرفته و در آینده هم بعید است جز این عمل کند. اظهارات رئیس جمهور آمریکا در دو نامه به اینجانب مبنی بر اینکه قصد براندازی ندارد، خیلی زود با طرفداری‌اش از فتنه های داخلی و کمک مالی به معارضان جمهوری اسلامی خلاف واقع از آب درآمد… دشمنی آمریکا تا هنگامی که جمهوری اسلامی با قدرت درونی و پایدار خود آنان را مایوس کند، ادامه خواهد داشت.».


۸- جمله اخیر رهبر انقلاب، جانمایه کلام است. برخی خواص ترویج‌کننده خوش گمانی به آمریکا، درباره یک سؤال مهم ساکتند. دولت اوباما چگونه می‌توانست طرف اعتماد و تعامل در برجام باشد، در حالی که طراح و حامی کودتای مخملین در سال ۸۸ بود؟! اینکه مدیر فلان روزنامه غربگرا به بزک برجام در روزنامه خود اذعان کرد و گفت «من مبالغه را قبول دارم. این مبالغه‌ها باید می‌شد. دولت باید در حقیقت این موضوع (توافق) را قدری بزک می‌کرد که بتواند حرفش را به کرسی بنشاند»، جای تامل و حساسیت داشت. به ویژه اینکه وزیر خارجه اخیراً با تایید بی‌صداقتی انجام گرفته گفت «هدف از برجام اقتصادی نبود. مذاکرات صرفاً هسته‌ای و امنیتی بود. امااشکال این است که دولت برجام را با اقتصاد و معیشت مردم گره زده. شاید به دلیل فشارهای برخی محافل داخلی که می‌خواستند فرایند برجام طی شود، دولت مجبور شد سرنوشت برجام را با اوضاع اقتصادی مردم گره بزند تا مطالبات را برای انعقاد توافق بالا ببرد»! کدام جریان در فتنه ۸۸، نشان شده دشمن برای بی‌ثبات‌سازی بود، سپس گرای تحریم‌ها را داد و پس از آن، ضمن بزک دشمن و فریب عوام و بخشی از خواص، واقعیت‌ها را وارونه صورت بندی کرد؛ انگار که حیات و بقای کشور و معیشت مردم، بند توافق با آمریکاست؛ و آمریکا هم مودب و امضای او تضمین است؟!


۹- رهبر انقلاب ۲۱ اسفند ۹۳ در دیدار اعضای مجلس خبرگان فرمودند «نظام وقتی اسلامی است که در آن همه اجزای اسلام محفوظ باشد و صورت و سیرت اسلام حفظ بشود. سیرت اسلام این است که یک هدف و سرمنزلی را تعریف کنیم و برای رسیدن به آن برنامه ریزی کامل کنیم و با همه وجود راه بیفتیم. آنچه امروز در زبان مستکبرین و مخالفین جمهوری اسلامی مشاهده می کنیم که با تغییر رفتار از آن یاد می کنند، همین است. تغییر رفتار با تغییر نظام هیچ تفاوتی ندارد؛ درست همان است. یعنی از چیزهایی که از لوازم قطعی و حتمی حرکت به آن سرمنزل است، کوتاه بیایید. این همان است که در برخی نوشته‌ها تعبیر می شود به دین حداقلی». مقتدای انقلاب ۲۰ آبان ۹۴، بُعد دیگری از ماجرا را بازگو کردند. «هدف اصلی جنگ نرم، استحاله جمهوری اسلامی ایران و تغییر باطن و سیرت، با حفظ صورت و ظاهر آن است. در چارچوب اهداف جنگ نرم، باقی ماندن نام جمهوری اسلامی و حتی حضور یک معمم در راس آن مهم نیست، مهم آن است که ایران تامین‌کننده اهداف آمریکا، صهیونیسم و شبکه قدرت جهانی باشد».


۱۰- ایشان همچنین ۱۱ بهمن ماه ۹۴ فرمودند «هدف های انقلاب بایستی باقی بمانند؛ هدف عدالت اجتماعی، تحقق زندگی اسلامی به معنای واقعی که عزت دنیا و آخرت در زندگی اسلامی است، هدف پیشرفت و عزت؛ ما هنوز به این هدف‌ها نرسیده ایم و در نیمه راهیم. جبهه دشمن اتفاقاً روی همین نقطه تکیه دارد. اینکه در خبرهای خارجی می‌بینید که فلان سیاستمدار آمریکایی گفته ما جمهوری اسلامی را تغییر رژیم نمی خواهیم بدهیم، تغییر رفتار می خواهیم بدهیم؛ یعنی همین… اینها از اسم جمهوری اسلامی خیلی باکی ندارند؛ حتی از اینکه یک عمامه به سری در راس باشد، هم باکی ندارند. اگر چنانچه جمهوری اسلامی اسلامی و انقلابی بودن را از دست بدهد، اینها با آن کنار می آیند. آنچه با آن دشمنی دارند عبارت است از محتوای جمهوری اسلامی. همه تلاش آنها این است که حرکت جمهوری اسلامی به سمت هدف های عزت آفرین و قدرت آفرین را از بین ببرند و سلطه خود را بر این کشور دوباره تجدید کنند».

فصل بودجه و تن دادن به الزامات

در سرمقاله روزنامه ایران آمده است:

لایحه بودجه در نهایت با اندکی تأخیر تقدیم مجلس شد. تأخیری که به‌علت منظور نمودن ملاحظات رهبر معظم انقلاب در بودجه صورت گرفت. این اولین بار است که چنین ملاحظاتی ابلاغ شده است و همین امر نشان‌دهنده وضعیت ویژه این بودجه است. موضوعی که هیچ‌گاه در زمان تحریم‌های قبلی مشاهده نشد. مهم‌ترین ویژگی لایحه بودجه سال ۱۳۹۸ چیست؟ در یک کلام انقباضی بودن آن است. به‌عبارت دیگر اگر بودجه سال‌جاری ۱۰۰ فرض شود و ۲۵ درصد هم تورم داشته باشیم، بودجه سال آینده اگر ۱۲۵ باشد به معنای آن است که به قیمت ثابت به اندازه امسال بوده است. اگر بیشتر از ۱۲۵ باشد، بودجه را انبساطی می‌نامند و اگر کمتر باشد انقباضی است.

بودجه سال ۱۳۹۸ انقباضی است یعنی درآمدهای بودجه عمومی دولت به قیمت ثابت، کمتر از سال‌جاری است. از این‌رو باید هزینه‌هایش را هم کمتر کند. حتی ممکن است همین درآمدها هم محقق نشود. هنگامی که درآمدها کم می‌شود، به تبع آن هزینه‌ها نیز باید کم شود. در این شرایط اعتراضات همه ذینفعان بلند می‌شود و هر کس توقع دارد که کاهش بودجه شامل حال او نشود. ولی فراموش نکنیم که قرار نیست در بودجه انقباضی بودجه همه دستگاه‌ها به یکسان کاسته شود. برحسب ضرورت برخی دستگاه‌ها به همان نسبت سال گذشته بودجه خواهند گرفت.
تعداد اندکی هم بیشتر و بقیه که بیشتر دستگاه‌ها هستند با کاهش بودجه مواجه خواهند شد. البته نه به یک اندازه، برخی بیشتر برخی کمتر. با توجه به این وضعیت ممکن است از این هفته تا پایان تصویب بودجه نقدها و اعتراضاتی به بودجه صورت گیرد و این احتمالی غیرطبیعی نیست، ولی در این میان چند نکته را باید مورد توجه قرار داد.

۱- اولین و مهم‌ترین اصلی که باید بپذیریم، انقباضی بودن بودجه و پذیرش ضرورت آن است. همه باید بپذیرند که درآمدهای دولت مثل گذشته نیست، پس باید در مخارجش تعدیل ایجاد کند. شاید برخی‌ها بکوشند که برخی ارقام درآمدی را هنگام بررسی لایحه بودجه افزایش دهند. این کار نوعی آب ریختن در شیر است. حجم شیر را اضافه می‌کنیم ولی واقعیت آن تغییری نخواهد کرد بلکه کیفیت آن کمتر می‌شود.
عوارض چنین سیاستی در تورم و نابرابری و سایر مشکلات به چشم خواهد آمد. بنابراین باید از عددسازی و ارزیابی بالای درآمدها اجتناب کرد که در این صورت اگر در طول سال همه اعتبارات تخصیص پیدا کند، در ماه‌های پایانی سال با کمبود مواجه شده و دولت مجبور به استقراض از بانک مرکزی می‌شود که این کار خطر جدی برای اقتصاد کشور است. بنابراین اولین اصل، تن دادن و احترام گذاشتن به انقباضی بودن بودجه و پذیرش تبعات و نتایج آن است که کاهش نسبی در بودجه هر دستگاه است.

۲- دومین نکته این است که بیشتر مدیران کشور عادت کرده‌اند که بودجه بگیرند و هزینه کنند. بخشی از این کار طبیعی است. در واقع در همه جا همین طور است. ولی آنچه که تفاوت ما را با برخی مدیریت‌های پیشرفته رقم می‌زند، نحوه خرج کردن بودجه است. آنان با حداکثر بهره‌وری پول را خرج می‌کنند، ولی مدیران ناکارآمد، جز اتلاف منابع کار دیگری نمی‌کنند. مدیریت خوب؛ مدیریتی نیست که پول زیادی بگیرد و کارآیی کمی داشته باشد. مدیران خوب کسانی هستند که هنگام کمبود منابع، خلاقیت نشان می‌دهند و با منابع کمتر کارآیی لازم را بروز می‌دهند. همه باید بپذیریم که در شرایط ویژه هستیم.
الزامات این شرایط، کاهش مصرف، حتی در ارقام کوچک است. هنگامی که بحران سال ۲۰۰۸ در آسیای جنوب شرقی آغاز شد، یک هیأت ایرانی به مالزی می‌رود و در جلسه فقط آب گذاشته بودند و هنگامی که دنبال دستمال کاغذی می‌گردد، خانمی که رئیس هیأت مقابل بوده از جیب خود یک بسته کوچک دستمال کاغذی درمی‌آورد و به نماینده ایرانی می‌دهد و می‌گوید که به علت بحران اقتصادی، در همه هزینه‌ها صرفه‌جویی کرده‌ایم. خب چه ایرادی دارد که ادارات ایرانی چنین کنند. هزینه‌های تشریفات، آب، برق، بنزین، گاز، هزینه نگهداری تأسیسات و ساختمان‌ها، هزینه خرید امکانات، همه و همه را می‌توان به حداقل رساند.
اکنون بهترین فرصت برای انجام این کار است. جلساتی که در ادارات می‌بینیم و دسته گل‌های چندصد هزار تومانی و انواع و اقسام میوه و شیرینی و… نشان می‌دهد که کسی باور به وضعیت ویژه ندارد. این مسأله نه فقط به لحاظ مالی مهم است، بلکه از زاویه روانی نیز اهمیت دارد و مردم هم آمادگی بیشتری برای همراهی با این وضع می‌کنند.

واقعیت تلخ نامه یک مدیر

محمدصادق جنان صفت در ابتکار نوشت:

انبوه خبرهای کلان اقتصادی در این روزها به ویژه ارائه لایحه بودجه ۱۳۹۸ و مجادله‌ها درباره تحولات بازار ارز، پول و بورس و رکود رو به تعمیق تولید صنعتی و بحث رشد تورم و تهی‌دست‌ترشدن شهروندان هرگز اجازه نمی‌دهد نامه مدیرعامل قند بیستون کرمانشاه به چشم بیاید.
این مدیرعامل به رئیس جمهوری نامه نوشته و به دولت و سازمان برنامه‌ریزی کشور التماس می‌کند قیمت خرید تضمینی چغندر قند کشاورزان را برای سال زراعی در پیش رو افزایش دهد. این مدیرعامل نیک می‌داند اگر این اتفاق نیفتد و دولت اجازه ندهد قیمت تضمینی کشاورزان به میزان تورم انتظاری سال بعد افزایش یابد کشاورزان چغندر کار به سوی کاشت محصول رقیب مثل سیب‌زمینی و گوجه فرنگی خواهند رفت و بازار چغندر قند و پس از آن شکر و پس از آن پرداخت پول به کشاورزان و… از تعادل خارج خواهد شد.
در صورتی که سازمان برنامه و بودجه به عنوان نهاد اصلی تعیین و تایید خرید محصولات کشاورزی بر روی قیمت فعلی اعلام شده برای سال زراعی آینده که فقط ۹درصد بیشتر از قیمت اعلام شده سال زراعی قبلی است این احتمال حتی داده می‌شود که داستان توزیع سیب‌زمینی ارزان و یا گوجه فرنگی در حال خراب شدن و بیچارگی هزاران هزار دهقان خرده‌پا وجود دارد.

آنهایی که داستان تلخ توزیع رایگان سیب‌زمینی در سال منتهی به انتخابات را به یاد دارند، شاید ندانند برنامه‌ریزان نهادهایی مثل سازمان برنامه و وزارت جهاد کشاورزی وقت برای لج‌بازی با کارخانه‌های قند دستور واردات ۲.۵ میلیون تن شکر را دادند و چند سال بعد هزاران هزار سیب‌زمینی کار ایرانی در بدترین شرایط قرار گرفتند. شاید در نگاه نخست این خبر و اندازه آن چندان با اهمیت به نظر نرسد اما واقعیت‌های تلخ و دهشتناکی را در ژرفای نظام تصمیم‌گیری و ساختار اقتصادی ایران برملا می‌کند. نخستین واقعیت تلخ استناد به یک قانونی است که در فضای سال‌های بلافاصله پس از جنگ نوشته شده است که سه دهه از عمر آن می‌گذرد اما هنوز زنده و پویا است.
اگر در میان قانون‌های مربوط به کسب و کار ایرانیان نگاه دقیقی بیندازیم ده‌ها قانون و سازمان و نهاد قدیمی خواهیم دید که روزی براساس یک ضرورت تهیه و تاسیس شده‌اند اما کسی به این فکر نیست که آنها را با شرایط روز تطبیق دهد. واقعیت تلخ دیگر این است که نهاد دولت در ایران برای اینکه اعلام کند نهادی نیرومند است راه را بر بنگاه‌ها و خانواده‌ها سخت می‌کند و در هر امری که به ذهن هم نمی‌آید دخالت می‌کند. باید از رئیس سازمان برنامه و بودجه پرسید که آیا کارخانه‌های قند حاضرند بهای بیشتری برای چغندر پرداخت کنند؟ اما دولت با اعلام و تعیین قیمتی خارج از واقعیت‌ها این وسط خودنمایی می‌کند.
واقعیت تلخ دیگر این است که سازمان برنامه و بودجه کشور به جای اینکه راهبردهای بلندمدت برای امور کلان اقتصاد تهیه و به تصویب نهادهای بالا دستی خود برساند نیروی خود را به امور جزئی و البته آسیب‌رسان و برهم زننده تعادل طبیعی بازار کالاها گذاشته است. نامه مدیر عامل کارخانه قند بیستون نشان می‌دهد که یک مدیر حاضر در صحنه عمل اقتصادی بهتر از مدیران سازمان برنامه‌ریزی می‌دانند یک تصمیم به ظاهر کارشناسانه تا چه اندازه می‌تواند مصیبت به بار آورد. یک بار دیگر داستان چغندر قند در دولت نهم و دهم را به یاد بیاوریم و فکری بنیادین برای به هم ریختن مناسبات موجود کنیم.

سندهایتان کجاست؟!

محمد هاشم‌پور در وطن‌امروز نوشت:

فتنه ۸۸ عامل اصلی اعمال شدیدترین تحریم‌های تاریخ علیه اقتصاد ایران بود، نظام جمهوری اسلامی را تا لبه پرتگاه برد و عجیب‌تر از همه اینکه، فتنه ۸۸ برای خود مدعیانی داشت که سرقفلی آن را هنوز هم نمی‌خواهند به کس دیگری بسپارند! مدعیانی که به اقتضای شرایط مختلف، پیروان دوآتشه خط امام (ره) هستند، طرفداران دوآتشه رابطه با آمریکا هستند، تضمین روحانی هستند، منتقد روحانی هستند، طرفدار برجام هستند و در نهایت با وجود ۳۲ سال در دست داشتن دولت‌های جمهوری اسلامی در ۴۰ سال گذشته، توانایی این را دارند که تمام مشکلات را به گردن دولت موازی، دولت پنهان و این قبیل موجودات بیندازند. محمدرضا خاتمی یکی از همین افراد است که اخیراً، طی گفت‌وگویی مجدداً نشان داده یک موجود فتنه‌گر تا کجاها می‌تواند گستاخ و بی‌مسؤولیت باشد.


وی در جریان گفت‌وگو در یک برنامه اینترنتی درباره انتخابات سال ۸۸ گفته بود: «این انتخابات، انتخابات کاملاً ناسالمی بود و حتماً در آن تقلب انجام گرفت ولی این باعث نشد ما خواستار ابطال انتخابات شویم! ما معتقد نیستیم پای صندوق رای تقلب شده است، در ستاد انتخابات وزارت کشور اتفاقاتی افتاده است. یعنی وقتی آمار همه صندوق‌ها یکجا شده، ۸ میلیون رای به آن اضافه شده است». دروغگویی واضح محمدرضا خاتمی در حالی است که علی‌اکبر محتشمی‌پور و غلامحسین کرباسچی به عنوان نمایندگان موسوی و کروبی در جلسه ۲۶ خرداد ۸۸ با سخنگوی شورای نگهبان، بدون ارائه هیچ مدرکی مبنی بر تقلب در انتخابات، خواستار ابطال انتخابات شده بودند! این در حالی بود که شورای نگهبان به‌رغم فقدان وظیفه با تشکیل آن جلسه، درواقع آمادگی خود را برای استماع اظهارات و دریافت اسناد و مدارک آنها اعلام کرده بود!


از آن تاریخ حالا نزدیک به ۹ سال می‌گذرد، اصحاب فتنه اما هیچ سندی برای اثبات ادعای خود مبنی بر تقلب در انتخابات ارائه نکرده‌اند. تکرار این تهمت بزرگ اما ظاهراً به محل ارتزاق سیاسی روزانه این جماعت بدل شده است. بر این اساس، اقدام اخیر دستگاه قضایی در احضار محمدرضا خاتمی به دادگاه برای ارائه توضیحات پیرامون تکرار خیانت و دروغ‌های سال ۸۸، درخور تقدیر است. جعفری دولت‌آبادی دادستان تهران در همین زمینه گفته است: «اخیراً آقایی گفته بود که در انتخابات سال ۱۳۸۸، ۸ میلیون رأی تقلب شد و وقتی دادسرا او را احضار کرد و از او سوال شد که چه مدرکی دارید، به اظهارات زید و عمرو استناد می‌کرد، لذا این فرد تحت تعقیب قرار گرفته و پرونده اتهامی در شرف صدور کیفرخواست است». خاتمی در مصاحبه با رودررو هم گفته بود: «اطلاعات ما از افراد مطلع هست از جناح مقابل که نمی‌خواهند نام‌شان گفته شود».


حکماً آقای خاتمی بخوبی می‌داند که حرف، باد هواست و ایشان نه برای خدشه در حق ۴۰ میلیون رای‌دهنده سال ۸۸، که برای اثبات دعوا با همسایه بغلی‌شان بر سر جای پارک هم باید در محضر دادگاه سند ارائه دهد، نه حرف‌های مفت! مظلومیت نظام جمهوری اسلامی اما این است که ظاهراً همین حرف‌های مفت در نظر برخی، از اسناد سنگ‌نوشته تخت جمشید و طاق بستان هم معتبرتر است! و عجیب اینکه این موجودات، ادعای روشنفکری هم دارند! سخنان مهمل و بی‌پایه محمدرضا خاتمی در زمینه تقلب در انتخابات ۸۸ در حالی است که برادرش؛ محمد خاتمی پیش از این در یک جمع محفلی به دروغ بودن ادعای تقلب در سال ۸۸ اذعان کرده و فایل صوتی این سخنان روی اینترنت موجود است. علاوه بر این مصطفی تاجزاده، از دیگر فتنه‌گران همکار خاتمی نیز در ویدئویی که آن هم در فضای نت موجود است، در جمعی خصوصی علناً می‌گوید: «من که خود مسؤول انتخاباتی بوده‌ام و تجربه دارم، می‌دانم که تقلب ۱۱ میلیون رای امکان ندارد».


علاوه بر اینها عباس آخوندی، نماینده ستاد میرحسین موسوی در دیدار معروف نمایندگان کاندیداها با رهبری در سال ۸۸، صراحتاً اذعان می‌کند: «می‌دانیم که هر چقدر آرای این انتخابات که در داخل صندوق‌ها ریخته شده بازشماری شود، باز تغییری به وجود نمی‌آید و قبول داریم که مردم این آرا را در صندوق‌ها ریخته‌اند اما اعتراض ما به این است که با بداخلاقی کاری کرده‌اند که مردم به اشتباه افتادند. کلّیت بحث این بود که چرا «احمدی‌نژاد» طوری عرصه را طراحی کرد که رأی به «موسوی» معادل رأی به «هاشمی» شد و افکار عمومی را طوری هدایت کرد که گویی هر کس به موسوی رأی بدهد، انگار به هاشمی رأی داده است».


پیش از این، شیمون پرز جنبش سبز را بزرگ‌ترین سرمایه اسرائیل در ایران خوانده و تصریح کرده بود جنگ با ایران از داخل مرزهای آن آغاز می‌شود و جنبش سبز به نیابت از اسرائیل می‌جنگد.


سربازان خستگی‌ناپذیر اسرائیل در این جنگ خائنانه اما اگر به جرم خیانت محاکمه نمی‌شوند، حداقل باید پس از ۹ سال، برای دروغ‌های اسرائیلی خود سند بیاورند. این کمترین توقع و حق نظام مظلوم جمهوری اسلامی در برابر این لاشخوران سیاسی است و باید از دستگاه قضا بابت پیگیری و عمل به وظیفه شرعی و انقلابی‌اش در این زمینه تشکر کرد.

اگر حادثه دانشگاه آزاد، در زمان آیت‌ا… هاشمی اتفاق می‌افتاد؟!

رضا سلیمانی در آرمان نوشت:

لحظه‌ای چشمانتان را ببندید و تصور کنید اگر حادثه دلخراش و تاسفبار واژگونی اتوبوس حامل دانشجویان واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی، در زمان مرحوم آیت‌ا… هاشمی رفسنجانی، اتفاق می‌افتاد و ۱۰ نفر از دانشجویان برومند این آب و خاک، جان می‌باختند و تعداد دیگری مصدوم و بدحال در بیمارستان‌ها بستری می‌شدند، واکنش رسانه‌های مخالف ایشان، به ویژه رسانه ملی چه بود؟ قطعاً این رسانه‌ها، از این فرصت طلایی (بخوانید بهانه طلایی) حداکثر استفاده و بهره‌برداری سیاسی را برای هجمه و تخریب ایشان، رئیس و مدیران دانشگاه آزاد می‌کردند و با تشکیل فوری نشست‌ها، میزگردها، ساخت ویژه برنامه‌های فوق‌العاده، مصاحبه‌های سفارشی با افراد شناخته شده، تیترها و مقاله‌های جگرسوز، حتی اساسنامه دانشگاه، هیات موسس و... همه را زیر سوال برده و با تشکیل کمپین‌های متعدد، واویلا سر می‌دادند و از خون پاک‌ترین جوانان این سرزمین برای مقاصد سیاسی خویش، خوراک تبلیغاتی می‌ساختند.

رسانه‌های همسو به ویژه رسانه ملی وظیفه و اصلاً رسالت ملی و رسانه‌ای خویش می‌دانستند که دوربین و میکروفون به دست، به در خانه تک‌تک قربانیان و مصدومان این حادثه بروند و از مظلومیت دانشجویان قربانی و مصائب و مشکلات اقتصادی و عاطفی خانواده‌ها، داد سخن داده و اعتراض و تجمع دانشجویان را در همه بخش‌های خبری، با آب و تاب فراوان و گفت‌وگو با معترضان پخش کنند، به بیمارستان‌ها و میان مردم رفته و با سوالات جگرسوز، عواطف افکار عمومی را جریحه‌دار کرده و کلیپ‌های سفارشی نیز، در فضای مجازی دست به دست می‌شد و… اکنون، چشمان خود را باز کنید. می‌بینید، شرایط کاملاً فرق دارد و این رسانه‌ها، به دلیل رعایت حال خودی‌ها و هم‌طیف‌های سیاسی، بدون نشان دادن درددل حتی یکی از خانواده‌های قربانیان، باید حتی‌الامکان، با کم‌توجهی، از کنار این فاجعه انسانی، چنان بگذرند که گویی اتفاق کوچکی رخ داده و طوری وانمود کنند که رئیس و مدیران این دانشگاه لطف نموده، ناوگان حمل و نقل داخلی را به سرعت ترمیم کرده‌اند و با اعلام خبر عزل چند مدیر میانی، بحمدا... همه چیز را با خیر و خوشی به پایان رسانده‌اند!

تقلای غرب برای سازماندهی اپوزیسیون

عباس حاجی نجاری در جوان نوشت:

اپوزیسیون متشتت و فاقد پایگاه مردمی، چالش اساسی امریکا در بهره‌گیری از تحریم‌های فلج‌کننده و بی‌نظیر علیه مردم ایران است، چراکه بر اساس برنامه‌ریزی کاخ سفید، تحریم‌های اقتصادی زمانی مؤثر و قادر به تسلیم نظام ایران خواهد بود که منجر به گسترش اعتراضات مردمی و آشوب‌های خیابانی و نتیجتاً برهم خوردن امنیت ملی در ایران شود، نظیر آنچه در فتنه بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ اتفاق افتاد.

مبتنی بر همین سناریو بود که ترامپ در آستانه اعلام مرحله اول و دوم تحریم‌ها دائماً از گسترش اعتراضات خیابانی سخن به میان می‌آورد و بعد که معلوم شد آلت دست منافقین و سلطنت‌طلبان و مزدوران آل‌سعود شده است، ادعا کرد که در ایران روزهای آخر هفته مردم اعتراض و شورش می‌کنند و بعد هم که این خبرسازی و جریان سازی تأثیری در جامعه ایران نداشته و حتی حساسیت مردم ایران را برمی‌انگیزد، کمتر به موضوع ایران می‌پردازد.

این حلقه مفقوده امریکایی‌ها، حتی انگلیسی‌ها را هم به تکاپو انداخت تا آن‌ها نیز با بهره‌گیری از عوامل نفوذی و با توجه به تجربه‌ای که در اختلاف‌افکنی در میان سایر ملل داشته و دارند، به کمک امریکا آمده و در سازماندهی جریان‌های مخالف و ایجاد رهبر برای آن‌ها و هماهنگ‌سازی میان آن‌ها برای مقابله با نظام اسلامی، به ترامپ کمک کنند.

روز جمعه گذشته شبکه بی‌بی‌سی در مطلبی با موضوع «تولد آلترناتیو جمهوری اسلامی» ضمن اشاره به اعتراضات دی ۹۶ و با تلاش برای بزرگنمایی آن می‌نویسد: نخستین سالگرد اعتراضات دی‌ماه در حالی فرامی‌رسد که نقشه قدرت آرایش سیاسی و چشم‌انداز آینده ایران به‌کلی تغییر کرده است. امروز دیگر بحث فقط به درون نظام محدود نمی‌شود، بلکه خود جمهوری اسلامی هم باید با «رقبای بیرون از خود روبه‌رو شود، رقبایی که یا بیش‌ازپیش به چشم می‌آیند، یا از حمایت خارجی برخوردارند، یا با اتکا به نیروی اعتراضی داخل کشور اعتمادبه‌نفس بیشتری یافته‌اند، شاید به همین خاطر است که بحث بر سر «آلترناتیو حکومت» بیش‌ازپیش مطرح‌شده است.
بی‌بی‌سی آنگاه با برشماری و بزرگنمایی این به‌اصطلاح اپوزیسیون قدرتمند، درعین‌حال اذعان می‌کند که آن‌ها فاقد پایگاه مردمی در داخل هستند. سلطنت‌طلبان با محوریت رضا پهلوی گزینه اول بی‌بی‌سی هستند که با استناد به برخی شعارهای پراکنده‌ای که در آشوب‌های دی‌ماه گذشته سر داده می‌شد، به این توهم رسیده بود که شاید در داخل ایران پایگاه داشته باشد، اما بنابر اذعان بی‌بی‌سی، او وقتی‌که برای تجمعات مسالمت‌آمیز برای پاسخگو کردن حکومت برای جسد مومیایی‌شده رضاشاه فراخوان داد، بابی توجهی مردم مواجه شد.
این شاه خود خوانده حتی در نشستی که اندیشکده واشنگتن ماه گذشته برای چهره‌پردازی و تبدیل او به محور اپوزیسیون تشکیل داده بود، از پاسخ به سؤالات ابتدایی پرسشگر اندیشکده مذکور نیز ناتوان بود. بی‌بی‌سی در این گزارش به سازمادهی نسل جدید سلطنت‌طلبان توسط کاخ سفید با عنوان «فرشگرد» نیز اشاره دارد که قرار است برای ۵۰ سال آینده حکومت سلطنت‌طلبان در ایران برنامه‌ریزی کند!

تحول خواهان گزینه دیگر بی‌بی‌سی برای تبدیل‌شدن به محور گروه مخالف در ایران هستند که این‌ها بخشی از اصلاح‌طلبان فراری به خارج از کشور را شامل می‌شوند که به قول بی‌بی‌سی با انتخاب این عنوان برای خود، حاضر نیستند که با اصلاح‌طلبان داخلی تداعی شوند، این‌ها الگوی مبارزه خود برای تغییر را «مبارزات بدون خشونت» تعریف می‌کنند که البته هدایت آن‌ها را هم بعضاً صدای امریکا با بازیگری مسیح علی‌نژاد بر عهده دارد که با ماجرای دختران خیابان انقلاب توانستند برخی از اصلاح‌طلبان داخل را نیز به دنبال خود کشیده و هدایت می‌کنند.

هواداران نظام فدرالی در ایران سومین گزینه بی‌بی‌سی هستند، این‌ها همان ۱۰ حزب و جریان سیاسی تجزیه‌طلب نظیر حزب دموکرات و کومله و دیگر گروه‌های مارکسیستی هستند که با پول سعودی‌ها و هدایت کاخ سفید دنبال نظام سکولار و لائیک در ایران هستند که به اعتراف بی‌بی‌سی پیشنهاد آن‌ها به دلیل بردن ایران به سمت تجزیه با انتقاد اپوزیسیون ملی‌گرا مواجه شد، وظیفه این طیف بر هم زدن امنیت داخل با اقدامات تروریستی است، که البته زودتر از دیگر تشکل‌ها وارد عملیات شده‌اند.

منافقین چهارمین گزینه بی‌بی‌سی در میان گروه مخالف خارج نشین هستند که شاخصه آن‌ها حمایت صریح کاخ سفید و به‌ویژه جان بولتن مشاور امنیت ملی امریکا از آنان است. منافقین در نشست تابستان امسال از مریم رجوی به‌عنوان «رئیس‌جمهور برگزیده» نام‌برده و از کشورهای غربی خواسته بودند که این سازمان را به عنوان آلترناتیو حکومت ایران به رسمیت بشناسند، اما انزجار مردم از این گروه تروریستی کارشان را به‌جایی رساند که تنها برای جاسوسی تلفنی و یا جریان سازی علیه ایران در فضای مجازی مزدوری آل سعود و کاخ سفید را می‌کنند.

طرفداران رفراندوم برای نظام پارلمانی و سکولار بخش دیگر از اصلاح‌طلبان فراری و پنجمین گزینه بی‌بی‌سی برای آلترناتیوی جمهوری اسلامی هستند که افرادی نظیر جعفر پناهی، محسن سازگارا، محسن کدیور و شیرین عبادی و … از عناصر شاخص آن‌ها هستند، آن‌ها خواستار برگزاری رفراندوم زیر نظر سازمان ملل برای تغییر نظام سیاسی در ایران هستند.
بی‌بی‌سی اگرچه سعی کرده است برخی از مارکسیست‌ها و «ری استاری» ‌ها را هم به‌عنوان اپوزیسیون مطرح در ایران جا بیندازد، اما از آنجایی که جیره‌خواری همه این مزدوران آشکار و به دلیل درخواست تشدید تحریم‌ها علیه مردم ایران عملاً با کاخ سفید در یک جبهه هستند، شبکه وابسته به‌ام‌ای سیکس انگلیس نتوانسته این واقعیت را کتمان کند که این‌ها در داخل فاقد پایگاه مردمی هستند، اگرچه بلندی صدای آن‌ها در خارج نیز متناسب با بزرگنمایی رسانه‌های غربی و میدانی است که برای آن‌ها ایجاد می‌کنند و صرفاً برای دشمنان نظام کارکرد فصلی دارند.
اما برخلاف بی‌بی‌سی و به استناد به گزارش یورونیوز سرویس‌های اطلاعاتی امریکا بر این نکته تأکیددارند که در ایران جنبشی سراسری شکل نگرفته و دیپلمات‌های اروپایی نیز اذعان دارند که برای براندازی حکومت ایران به تحرکات بیش از این نیاز است. درعین‌حال اعتراف می‌کنند که پایان حکومت ایران نزدیک نیست، چون سپاه پاسداران همچنان قدرتمند است. یورونیوز درعین‌حال به نقل از عناصر اطلاعاتی سازمان سیا، نبود رهبری واحد را نقص اصلی اپوزیسیون ایران دانسته که البته غرب باید برای ایجاد آن تلاش کند.

اما در کنار تلاش برای هویت بخشی به این عناصر فراری و مزدور، تمرکز غرب بر عوامل داخلی متمرکز است و به همین دلیل است که مواضع برخی از عوامل و جریان‌های داخلی با استقبال بیشتر رسانه‌های غربی مواجه شده است. آنچه را که اخیراً محمدرضا خاتمی در مورد تقلب در انتخابات و ادعا و اضافه کردن ۸ میلیون رأی به نفع احمدی‌نژاد در انتخابات ۸۸ مطرح کرد و عملاً نشان داد که فتنه گران هنوز بر طبل توهم تقلب در انتخابات می‌کوبند و یا نکاتی را که حجاریان در گفت‌وگو با مشق نو بر سناریوی فشار از پایین و چانه‌زنی در بالا و همچنین حاکمیت دوگانه و نافرمانی مدنی تأکید و فراخوان می‌دهد، عملاً جدی‌ترین پالس‌ها را برای دشمن در مورد ظرفیت این جریان در داخل برای بر هم زدن امنیت کشور و درگیر سازی نظام می‌فرستند و البته تلاش دارند جایگاه گذشته خود را در بین «بیرونی‌ها» احیا کنند. نکته‌ای که در سخنان پمپئو وزیر خارجه امریکا صراحت داشته و می‌گوید: فشار تحریم‌ها، فرصتی را برای مخالفان رژیم فراهم می‌کند تا تغییراتی را که خواستار آن هستند در نظام به وجود بیاورند، اگرچه مواضع وزیر خارجه آلمان صراحت بیشتری در این زمینه دارد؛ آنگاه‌که می‌گوید ما از ایران در برابر تحریم‌های امریکا حمایت می‌کنیم، به خاطر امنیت ملی خودمان و اینکه تندروها در ایران روی کار نیایند.

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اخیر با خانواده شهدا در مورد نقشه‌های دشمن در سال ۹۸ و توصیه ایشان به جریان‌های سیاسی که نباید در معارضه امریکا با مردم ایران به دشمن میدان دهند، می‌تواند اتمام‌حجت برای کسانی باشد که حیات خود را هنوز در بحران‌آفرینی و فتنه‌انگیزی جست‌وجو می‌کنند.

انقلابی که هر روز تکرار می‌شود

محسن پیرهادی در رسالت نوشت:

۱- در دی ماه ۵۷ و درست یک ماه پیش از انقلاب شکوهمند اسلامی، امام خمینی (ره) پنج نفر یعنی شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید باهنر، مرحوم هاشمی رفسنجانی و مرحوم موسوی اردبیلی را به عضویت در شورای انقلاب منصوب کردند. غیر از این سه نفر اول که همه در صدر انقلاب به شهادت رسیدند، آقایان هاشمی و موسوی اردبیلی هم در دی و آذر ۹۵ دار فانی را وداع گفتند.

پس از انقلاب اسلامی، امام ۱۰ نفر دیگر از جمله مقام معظم رهبری را به شورای انقلاب اضافه کردند که برخی از آنان، به دلیل انتقال به دولت یا دلایل دیگر جابه‌جا شدند. در مجموع ۲۳ نفر به عضویت شورای انقلاب درآمده‌اند که از این تعداد، تنها ۸ نفر در قید حیاتند. از آن هشت نفر هم تنها دو یا سه نفر، همچنان در جامعه فعالند و برونداد سیاسی و اجتماعی دارند.

۲- در چند سال گذشته، بزرگانی که از میان ما رفتند کم نیستند، آقای هاشمی شاهرودی، آقای هاشمی رفسنجانی، آقای مهدوی‌کنی و بسیاری از بزرگان دیگر. اما انقلاب اسلامی نه تنها تضعیف نشده بلکه حتماً مستحکم‌تر هم شده است اگر چه خسارتی که کشور و انقلاب با از دست دادن استوانه هاو عمودهای خیمه دیده کم نیست، اما مهم آن است که خیمه نه تنها زمین نخورده بلکه پرچم آن از گذشته افراشته تر هم هست. این یعنی انقلاب زاینده است.

۳- تقریباً ۴۰ روز مانده به جشن ۴۰ سالگی انقلاب، خوب است بیندیشیم که انقلاب چگونه با این همه مانع و چالش، از جنگ خارجی گرفته تا فتنه انگیزی داخلی و تحریم اقتصادی، همچنان نه تنها پابرجاست، بلکه روز به روز بالنده تر و ریشه دارتر هم می‌شود. از قضا هر کجا هم که گزندی به کشور رسیده، نتیجه دور شدن از ارزش‌ها و اصول اولیه همان انقلاب اسلامی است.

۴- انقلاب اسلامی، تنها یک رخداد سیاسی و مربوط به بهمن ۵۷ و محدود به اوراق تاریخ نیست. انقلاب اسلامی، امروز است، انقلاب فرداست و هر روز در حال تکرار شدن است. انقلاب اسلامی تابلوی بزرگ و تمام نمایی از همه ارزش‌ها و زیبایی‌هاست. انقلاب، حماسه شهدای غواص کربلای ۴ است، شهامت شهید حججی است، مظلومیت شهدای علمی و صلابت یک ملت است. ملتی که به خدا تکیه کرده و به واسطه پایمردی بر صراط حق، نه خوف دارد و نه اندوهگین می شود.

تناقضات رفتاری آقای سیدحسن خمینی

در سرمقاله صبح نو آمده است:


آقای سیدحسن خمینی قریب به این مضمون فرموده‌اند که اگر خودمان را اصلاح نکنیم، تضمینی نیست که بمانیم. این نکته کاملاً درست و دقیق است؛ هم مبنای دینی دارد و هم از مسلمات عقلی است و از نکاتی است که از اندیشه امام خمینی عزیز؟ ره؟ دریافتنی است. پس باید چنین گزاره و نکته‌ای را بر سر چشم گذاشت و در ذهن نگاه داشت.

اما به واسطه گوینده محترم این جمله نمی‌توان از طرح چند سؤال چشم‌پوشی کرد؛ نخست اینکه اگر ماندن نظام تضمین‌شده نیست، نمی‌شد در ساخت حرم مطهر امام خمینی ره جانب قناعت را نگاه داشت تا مخاطب در تناقض این حرم و آن مشی زاهدانه حضرت امام گرفتار نشود و در ذهن مردم عادی پرسش‌های بزرگ شکل نگیرد؟

مسلم است که اتفاقاً امثال این رفتارها در بی‌اعتماد شدن مردم به نظام کم تأثیر ندارند. یا اینکه تاکنون از خود سؤال کرده‌اند که سکوت درباره مشی اشرافی برخی از اعضای خانواده چه تأثیری در بی‌اعتمادی مردم ایجاد خواهد کرد؟ یا در ابعادی وسیع‌تر، سکوت شما و مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام ره دربرابر روایت‌های مجعول و اتهام‌زنی مخرب به حضرت روح‌الله از جانب چهره‌های سابقاً انقلابی یا ضدانقلابی در داخل کشور، آیا موجب ایجاد تردید در افکار عمومی نمی‌شود؟ ما هم با سیدحسن آقا موافقیم که تضمینی برای ماندن نیست، اما آنچه می‌تواند به بقای دولت اسلامی بیش از هر چیز کمک کند، اصلاح خویشتن است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 5
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 3
  • IR ۱۲:۴۳ - ۱۳۹۷/۱۰/۱۰
    2 0
    خودمان کردیم
    • IR ۱۸:۳۰ - ۱۳۹۷/۱۰/۱۰
      1 0
      خود کرده را تدبیر نیست
  • IR ۱۲:۴۳ - ۱۳۹۷/۱۰/۱۰
    10 0
    بدبختي اينجاست كه ملت غافل و بيخبر از همه جا ... , جماعتي را بر مسند قدرت نشانده اند كه كمترين اعتقادي به مباني و چارچوبهاي انقلاب و نظام اسلامي نداشته و ندارند.نامردهاي منافقي كه در محافل خصوصيشان امام و افكار امام راحل و منويات رهبر عزيز انقلبا را به ريشخند گرفته و مسخره مي كنند! اينها آمده اند كه يا جيبهاي خود و قوم وقبيله شان را پر كنند و يا مأموريتي كه از آن سوي آبها بر عهده شان گذاشته اند به نحو احسن! انجام دهند. مأموريتشان هم چيزي نيست جز ناكارآمد نشان دادن نظام جمهوري اسلامي و بدبين نمودن آحاد ملت به انقلاب و اركان آن . اينها آمده اند كه تا آنجا كه در توان دارندبا كم كاري و خراب كاري و ندانم كاري و عدم نظارت و رها كردن كشور به حال خود , كشور را از لحاظ اقتصادي و فرهنگي و اجتماعي دچار بحران ساخته و سپس به افكار عمومي ملت اينگونه القاءنمايند كه اين وضعيت بحراني نتيجه ايستادگي ملت و نظام در برابر آمريكا و زورگویان است
  • IR ۱۲:۴۳ - ۱۳۹۷/۱۰/۱۰
    0 0
    خودمان کردیم
  • IR ۱۸:۲۷ - ۱۳۹۷/۱۰/۱۰
    0 0
    دوره احمدی نژاد سيب_زميني بین مردم توزیع شد دوره شیخ حسن که همه رو دور ریختن.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس